سلام به همه دوستان گل میخوام حرف دلم رو براتون بزارم من برام یه اتفاق جالب رخ داد که واقعا منو از این رو به اون رو کرد و واقعا معنی زندیگی رو که از دست داده بودم دوباره کسب کردم و خیلی از این اتفاق خوشحالم  این اتفاق اون روز بود که من طبق معمول تو یاهو مسنجر بودم و تو یکی از روم ها داشتم وقتم رو میگذروندم از قضا داشتم به تکست ها نگا میکردم که اگه اشتباه نکنم نوشته بود کسی واسه همدردی هست؟ منم که خیلی دلم گرفته بود سر یه موضوعی هالا از موضوع اصلی خارج نشیم بله میگفتم.. ادامه مطلب... خلاصه بهش پی ام دادم و بعد از احوال پرسی خودمو معرفی کردم که طبق معمول سن و سالو دروق گفتم در کل خودمو جای دادام قرار دادم از این کارم پشیمون بودم و هستم هنوز بعد طرف هم خودشو معرفی کرد که دختره و 29 سالشه و از فلان جا و و و ... بعد صحبت درسو مدرکو این چیزا شد که طرف واقعا کم نداشت فوق روانشناسی میخوند و اما منو باش قاچاق که البته اینو بگم فقط اسم و سنم دروغ بود بقیه چیزا رو همه درست گفتم و خلاصه بعد از اشنایی بحث مشکلات من شد که واقعا کامل بهم مشاوره داد و منو تا هدی اروم کرد و به زندگی امیدوار کرد خلاصه کار به اینجا کشید که من شمارمو دادم بهش و اونم شمارشو بهم داد بعد از 2 روز من دوباره یه مشکل برام پیش اومد که دیگه داغون شدم و تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم و همه چیزو بهش بگم بهش بگم که دروغ گفتم و با خودم گفتم هرچی میخواد بشه بذار بشه از قضا شارژم تهش اومده بود پس بهش تک زدم و اون خودش زنگید همه چیزو با دلی پر از غم بهش گفتم بعد دیگه من که خیلی ناراحت بودم گوشیرو قطع کردم بعد اس زد که بیا نت پاشو بیا نت منم که از خونه دلگیر بودم رفتم خونه پسر خالم که خودشون اونجا نبودن و کلید قفل رو میدونستم کجاست خلاصه رفتم اونجا رفتم تو نت و تا نزدیکای س 4 صبح باهاش درده دل کردم که وااقعا اروم شدم و بهم گفت که من میدونستم یعنی شک داشتم که 28 سالت باشه و همینطور گفت برام مهم نیس اشکال نداره درکت میکنم بعد از این ماجرا خلاصه ما دوستی واقعا زیبایی رو شروع کردیم با هم که واقعا با این سن کمم عاشقی رو تجربه کردم و از صمیم قلب دوسش داشتم و دارم و خواهم داشت از اون به بعد تا حالا واقعا بهترین دوران زندگیمو باهاش گذروندم و خیلس از این اتفاقی که افتاد خوشحالم اشناییمون رو میگم واقعا باز میگم دوسش دارم زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد